بررسی غیبت وبدگویی از دیدگاه قرآن عزیز، احادیث وعلم روانشناسی
اسماعیل افشار | شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ب.ظ
غیبت در لغت به معنای پشت سر کسی بدگویی کردن و زشت گویی از او میباشد.
رسول خدا (ص) فرمودند: غیبت آن است که آنچه از عیب هر کسی است، پشت سر او بگویی و در جای دیگر میفرمایند: غیبت آن است که از برادرت چیزی بگویی که او خودش ندارد.
و حضرت علی علیهالسلام نیز در اینباره فرمودند که؛ کسانی که خود عیب دارند، علاقهمند به شایع کردن عیبهای مردم هستند تا جای عذروبهانه برای عیبهای خودشان باز شود.
و در کلام دُرربار دیگری اینگونه فرد غیبتکننده را توصیف میکنند که؛
[غیبت، آخرین تلاش و کوشش فرد ناتوان است]. در اینجا عامل غیبت، ضعف فرد میباشد.
قرآن کریم نیز تعبیر مهمی در این خصوص دارد که در سوره مبارکه حجرات آیه (۱۲) به آن پرداخته است. (… أیحبّ أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه …) (۱۲) حجرات
[ آیا کسی از میان شما دوست دارد که گوشت مردار برادرش را بخورد!]
برخی دیدگاههای روانشناسی این است که افراد غیبتکننده، گاه برای پوشاندن رفتارهای خود که کمی ناصحیح میباشد زبان به غیبت دیگران میگشاید و در واقع رفتارهای ناصحیح خود را در قالب رفتارهای دیگران بیان میکنند تا خود را از آنها جدا سازند و بگویند؛ من از این کار خوشم نمیآید و در واقع اینگونه نیستم تا به گونهای برای خود فضیلتی به دست آورند.
«آنیتانایک» معتقد است: (وقتی که از دیگران انتقاد میکنید و ایراد میگیرید، با این کار تشویقهای خود را نمایان میکنید. وقتی انگشت اشارهی خود را به طرف دیگری میگیرید، به خصوص به طرف کسانی که ضعفهایشان شبیه به خود شماست، سعی میکنید حواس دیگران را پرت کنید تا به شما توجه نکنند).
گاه نیز به علت تبرئهی خود از رفتار ناصحیحی که انجام داده است، زبان به غیبت میگشاید و گاهی به علت ضعف یا کمبودی است که فرد غیبتکننده نسبت به فرد غیبتشونده (که اغلب فرد موفقی است) دارد. گاهی نیز به علت همراهی با دوستان در نشستها و مجالس و یا خندیدن و شوخی و حتی ترسیدن از تنهایی در جمعی که در حال غیبت کردن میباشد، است.
«لوییزهی» نویسنده کتاب «شفای زندگی برای بیشتر مشکلات و بیماریهای جسمی، عوامل ذهنی نام برده است که البته تمامی آنها طبق تجربیات وی اثبات شده است میباشد؛ او بوی بد دهان را ناشی از گرایشهای پوسیده، غیبت و بدگویی و اندیشههای فاسد میداند» و نیز جالب است بدانیم امام صادق (ع) از پدر معصومشان چنین روایت میفرمایند:
[کسی که از فرد مسلمانی غیبت کند، روز قیامت در حالی که از دهانش بوی بدتر از بوی مردار به مشام میرسد میآید که اهل محشر از آن اذیت میشوند].
باورش دشوار است، اما «امیشانون» روانشناس میگوید: (بیشتر تحقیقاتی که روانشناسان در زمینهی «غیبت» انجام دادهاند، نشان میدهد که رایجترین علت غیبت، بیکاری، سررفتن حوصله و تلاش برای رفع خستگی ناشی از آن است.
یعنی خیلی از ما غیبت میکنیم فقط به این دلیل ساده که حوصلهمان سر رفته است.)
امیشانون البته بر این نکته تأکید میکند که، آدمهای اهل غیبت دو دستهاند:
یک دسته، آنهایی که ندانسته غیبت میکنند و دسته دیگر آنهایی که دانسته و هدفمند به غیبت کردن مشغول میشوند.
آدمهای دستههای اول، معمولا همانهایی هستند که غیبت میکنند چون حوصلهشان سر رفته و … اما آدمهای دسته دوّم، بنا به تعبیر امیشانون، روانشناسی پیچیدهای دارند.
وقتی از دست خودمان و آن چه هستیم، رضایت نداریم گاهی سعی میکنیم اشخاص دیگری را هم پیدا کنیم که بدتر از ما جلوه کنند، اینطوری دیگر ما ته جدول نیستیم و حداقل یکی مانده به آخریم. غیبت این فرصت را به ما میدهد که شخص مورد نظر را در ذهن دیگران، تا میشود به ته جدول بفرستیم.
اما دکتر «فرانک مک آندرو» معتقد است برای غیبت کردن، هزار و یک علت وجود دارد و بعضی از این علتها اصلاً بیمارگونه نیستند؛ مثلاً وقتی در جمعی نشستهایم و کسی شروع به غیبت از دیگران میکند، ما هم ممکن است به حکم این که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» وارد بحث شویم.
اساساً آدمیزاد دوست دارد که بخشی از یک جمع و عضوی از یک تیم به حساب بیاید. خیلی از آدمها همینطوری، احساس مهم بودن میکنند. به علاوه وقتی اعضای یک جمع، اطلاعات وسوسه کنندهای را با هم به اشتراک میگذارند، احساس صمیمیت در بین اعضای گروه افزایش مییابد.
غیبت کردن از دیگران، این فرصت را به ما میدهد که برای دقایقی هم که شده، خودمان را به کانون توجهات تبدیل کنیم. این «احساس قرار داشتن در کانون توجهات» برای اکثر آدمها لذتبخش است. البته دکتر فرانک مک آندرو هم در نتیجهگیری نهاییاش تأکید میکند که:
«هیچکدام از این حرفها دلیل موجهی برای غیبت کردن نیستند و غیبت بدون تردید، نشانه بارزی از ضعف شخصیتی محسوب میشود. این خصلت از آن خصلتهایی است که همهی نظامهای اخلاقی، چه دینی و چه غیردینی، آن را نکوهش میکنند.
اما «استیون رابرنز» نویسنده و روانشناس، اعتقاد دارد که، حسادت؛ شایعترین علتی است که باعث میشود آدمها به غیبت کردن (البته غیبتهای دانسته) بپردازند. اگر بخاطر محبوبیت، قیافهی ظاهری، موقعیت مالی، پرستیژ اجتماعی و امثال اینها به کسی حسادت بورزیم، غیبت وسیلهی خوبی برای مخدوش کردن چهرهی آن شخص خواهد بود. یا اگر کسی بر حقمان، بدی کرده باشد، مثلا پولمان را خورده باشد یا در جمع، ضایعمان کرده باشد و … میشود از غیبت به عنوان سلاحی برای تخریب شخصیت او و انتقامگیری شخصی استفاده کنیم.
متأسفانه خیلی از ما این کار را میکنیم!
روانشناسان از غیبت به عنوان یک «خشونت ارتباطی» یاد میکنند و آن را نوعی قلدری و زورگیری کلامی میدانند. ما با غیبت کردن سعی میکنیم احترام، آبرو، محبوبیت و یا روابط اجتماعی افراد را از آنها سلب کنیم، به علاوه غیبت نوعی سعی در جهت حذف فرد غیبتشونده از جمع آشنا است. امیشانون نیز اعتقاد دارد که (وقتی ما غیبت میکنیم، در حقیقت داریم از اعتمادی که شخص غیبتشونده به ما داشته است سوء استفاده میکنیم. مثلاً ما را به حریم زندگی خصوصیش وارد کرده و یک حرف خصوصی را با ما در میان گذاشته؛ اما ما داریم در غیاب او بخشهایی منفی از این رابطهی خصوصی را برای دیگران بازگو میکنیم. واضحترین تفسیر غیبت اینست که، غیبتکننده شایسته اعتماد نیست! این را هر فرد شنوندهای، اگر عاقل باشد، خیلی زود میفهمد.
به نظر امیشانون؛ حتی اگر گفتن یک چیز خصوصی از زندگی دیگران، از نظر خودمان، بار منفی نداشته باشد باز هم حق نداریم از زندگی خصوصی شخص را در حضور دیگران و در غیاب خودش مطرح کنیم.
او میگوید: خصوصی، خصوصی است. چه از نظر شما مهم باشد چه نباشد.
استیون رابرنز نیز بر این باور است که شنوندهی غیبت در واقع به شخصیت خودش توهین میکند. اگر اجازه بدهید شخصی در حضور شما از شخص دیگری بدگویی بکند، در حقیقت اجازه دادهاید که او برای شما تصمیم بگیرد، چرا که به هر حال وقتی حرفهای او تمام شود، ذهنیت شما تا حدی نسبت به فرد غیبتشونده تغییر پیدا میکند. این یعنی شخص غیبتکننده در برقراری رابطه و تنظیم سطح رابطهتان با شخص غیبتشونده، به جای شما تصمیم گرفته است.
اگر او اشتباه کرده باشد شما هم به اشتباه میافتید که شخصیتاً هم همین انتظار میرود.
دکتر فرانک مک آندرو میگوید: «وقتی پشت سر شخصی بدگویی میکنیم، در حقیقت داریم آبرویش را میبریم. از بین بردن آبروی افراد، آن هم در شرایطی که خودشان حضور ندارند تا از آبرویشان دفاع کنند، درست مثل این است که آن را بُکشیم. البته غیبت تیشه به تیشهی سه نفر میزند. گوینده غیبت که به غیبتشونده اجازه نمیدهد تا از خودش دفاع کند، در واقع دست به ترور شخصیت خودش میزند. شوندهی غیبت هم که خیلی راحت میتواند بگوید؛ نه من نمیخواهم چنین حرفهایی را بشنوم و … و نمیگوید. پس او هم ضعف شخصیتش را آشکار میکند. پس گوینده و شنوندهی غیبت، پیش از غیبت شونده میمیرند.
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام دربارهی تعریف غیبت میخوانیم: [غیبت آن است که درباره برادر مسلمانات چیزی بگویی که خداوند آن را بر او مستور داشته است. اما فاسقی که تظاهر به فسق کند، نه حرمتی دارد و نه غیبتی.]
روایات متعدد به خوبی نشان میدهد که اگر شخصی گناه کند و مستور باشد، غیبت او جایز نیست و غیبت شخص متظاهر به فسق نیز، فقط در خصوص آن عملی که تظاهر به آن کند جایز است، نه نسبت به تمام اعمالش.
آموزههای دینی توصیه میکنند کسی که میخواهد از غیبت توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید. اوّل برای ادای حق الله، طبق قاعدهی عمومی سایر گناهان توبه کند و دوّم برای ادای حقالناس از غیبت شونده حلالیت بطلبد. اگر هم دسترسی به غیبت شونده برایش میسّر نباشد برای اوو گناهانش استغفار کند.
تکنیکهایی برای دوری از غیبت:
«استیون رابرنز» برای پرهیز از غیبت، پیشنهادهای جالبی میدهد که البته به قول خودش، تمام این پیشنهادها به یک پیشفرض احتیاج دارند (باید با خودمان روراست باشیم).
۱) صادقانه از خود بپرسیم چرا میخواهیم چنین حرفهایی را بشنویم؟
واقعاً خوشمان میآید چنین حرفهایی را پشت سر خودمان بگویند؟ اگر خود شخص غیبت شونده از این صحبتها خبردار بشود، چه احساسی پیدا خواهید کرد؟ آیا این حرفها آبروی شخص غیبت شونده را به خطر نمیاندازد؟ آیا او را در جمع دوست و فامیل، منزوی نمیکند؟ پاسخ به این سؤالات، کمکتان میکند تصمیم درستی بگیرید.
۲) سخت است اما سعی کنید وقتی در مقابلتان غیبت میکنند، شنونده نباشید.
با یکی دوبار استقامت، بارهای بعدی برایتان آسانتر میشود. میتوانید خیلی مؤدبانه به شخص غیبت کننده بگوئید «ببخشید، من نمیخواهم این حرفها را بشنوم، این کار به نظرم درست نمیآید».
۳) سعی کنید دیگرانی را که در آن جمع یا در بین دوست و فامیل هستند و مثل شما فکر میکنند، به صحبت و واکنش وادار کنید.کاری کنید که پیدا کردن دو گوش شنوا، برای شخص غیبت کننده، هر روز سختتر و سختتر شود.
۴) اشتباهترین کار، اینست که وقتی مقابلتان غیبت میکنند، کناری بنشینید و بگوئید: من فقط یک گوشه نشسته بودم.این، بیگناهیتان را ثابت نمیکند. برعکس به این معناست که شما هم به همان اندازه مسئوول و مقصرید که شخص غیبت کننده.
اگر شما نگذارید که شخص غیبت کننده توجهی را که میخواهد به دست بیاورد، ممکن است او از ادامهی حرفهایش منصرف شود.
۵) اصلاً در مقام نصیحت برنیائید. برای اینکه حرفتان به غیبت کننده برنخورد بهتر است از غیبت کننده هم درخواست کنید که به شما برای اجرای تصمیم و محقق شدن قول و قرارتان مبنی بر پرهیز از غیبت، کمک کند. سعی کنید لحنتان طوری باشد که به او برنخورد. بهتر است فقط در مورد خودتان صحبت کنید و اصلاً در مقام نصیحت برنیائید.
۶) اگر در حضورتان غیبت شخص دیگری را کردند، میتوانید زیرکانه و به تدریج ـ و البته
محترمانه ـ مسیر بحث و موضوع صحبت را عوض کنید.
۷) به ریشهها و علل غیبت فکر کنید. روی آنها تأمل کنید. شما به کدام یک از آن دلایل، دارید غیبت میکنید؟ به کدام یک از آن دلایل به غیبت گوش میدهید؟ هر وقت خواستید شروع به غیبت کنید، دربارهی دلیل ریشهاش با خودتان صادقانه فکر کنید.
۸) روانشناسان سرسختانه اعتقاد دارند که بسیاری از غیبتها به دلیل ضعف شخصیتی در غیبت کننده و غیبت شونده اتفاق میافتد و ادامه مییابد. آیا شما واقعاً با چنین مشکلاتی در شخصیتتان دست به گریباناید؟ از روانپزشکان و روانشناسان برای حل مشکل شخصیتیتان کمک بخواهید.
۹) وقتی میبینید دارید دوباره غیبت را از سر میگیرید، بلافاصله توجه خودتان را به سمت چیزهای مقدس و روحانی و کلام شخصیتهای ارزشمند سوق بدهید. سرشناسان ادیان مختلف دربارهی غیبت، حرفهای تکاندهندهای زدهاند. بهتر است یکی دوتا از این حرفها را از حفظ کنید و همیشه موقع غیبت، آنها را به خاطر بیاورید. نام خدا را به زبان بیاورید و از او کمک بخواهید.
*منبع: کتاب پویش علمی درقرآن حکیم “جلددوم” تالیف اسماعیل افشار صفحه ۱۳۷ انتشارات ابن سینا
- ۹۴/۰۵/۲۴